کهکشان آرام

دو چیز در آسمان مرا شگفت زده میکند: یکی آبی آسمان که میبینم و نیست دیگری خدایی که نمیبینم و هست.


معناي خوشبختي(حتما بخونید !)

دخترك شانزده ساله بود كه براي اولين بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صداي بمي داشت و هميشه شاگرد اول كلاس بود. دختر خجالتي نبود اما نمي خواست احساسات خود را به پسر ابراز كند، از اينكه راز اين عشق را در قلبش نگه مي داشت و دورادور او را مي ديد احساس خوشبختي مي كرد.
در آن روزها، حتي يك سلام به يكديگر، دل دختر را گرم مي كرد. او كه ساختن ستاره هاي كاغذي را ياد گرفته بود هر روز روي كاغذ كوچكي يك جمله براي پسر مي نوشت و
...........

 

برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید ...


ادامه مطلب
نويسنده: پگاه | تاريخ: شنبه 4 تير 1390برچسب:داستان کوتاه,داستان عاشقانه,داستان غمناک,داستان دختر ۱۶ ساله,داستان تنهایی,داستان زیبا, | موضوع: <-PostCategory-> |